زناشویی

چرا گاهی در روابط احساس می‌کنیم که درک نمی‌شویم؟

احساس درک نشدن در روابط، تجربه‌ای ناخوشایند و متداول است که می‌تواند باعث ایجاد تنش، سوءتفاهم و حتی جدایی شود. دلایل متعددی وجود دارند که چرا این احساس به وجود می‌آید، و درک این عوامل می‌تواند به بهبود ارتباطات و روابط ما کمک کند.

در این مقاله، به بررسی 19 نکته کلیدی می‌پردازیم که می‌توانند توضیح دهند چرا گاهی اوقات در روابط احساس می‌کنیم که درک نمی‌شویم:

  • عدم بیان واضح احساسات و نیازها:

    اگر نتوانیم به طور شفاف و روشن احساسات، خواسته‌ها و نیازهای خود را به طرف مقابل منتقل کنیم، احتمال سوءتفاهم افزایش می‌یابد.
  • گوش ندادن فعال:

    گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به صحبت‌های طرف مقابل، تلاش برای درک دیدگاه او و نشان دادن همدلی است. عدم توجه کافی و قطع کردن صحبت‌های دیگران، مانع از درک متقابل می‌شود.
  • رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسرانرابطه زناشویی

  • قضاوت کردن:

    قضاوت کردن طرف مقابل به جای تلاش برای درک او، مانع از برقراری ارتباط موثر می‌شود.
  • توقع زیاد از طرف مقابل:

    گاهی اوقات توقع داریم که طرف مقابل بدون اینکه ما چیزی بگوییم، احساسات و نیازهای ما را درک کند. این توقع غیرمنطقی می‌تواند منجر به ناامیدی و احساس درک نشدن شود.
  • مشکلات در برقراری ارتباط غیرکلامی:

    زبان بدن، لحن صدا و حالات چهره، بخش مهمی از ارتباطات را تشکیل می‌دهند. مشکلات در این زمینه می‌تواند باعث سوءتفاهم شود.
  • بهره‌گیری از جملات سرزنش‌آمیز و اتهام‌زننده:

    بهره‌گیری از این نوع جملات باعث ایجاد حس دفاعی در طرف مقابل می‌شود و مانع از برقراری ارتباط سازنده می‌شود.
  • عدم شناخت کافی از خود:

    شناخت نقاط قوت و ضعف، احساسات و نیازهای خود، پیش‌نیاز درک شدن توسط دیگران است.
  • فشار و استرس:

    در شرایط فشار و استرس، تمرکز و توجه ما کاهش می‌یابد و احتمال سوءتفاهم افزایش می‌یابد.
  • تجربیات گذشته:

    تجربیات گذشته ما می‌توانند بر نحوه تفسیر ما از رفتار دیگران تاثیر بگذارند.
  • مشکلات روانی:

    برخی از مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی می‌توانند بر توانایی ما در برقراری ارتباط موثر تاثیر بگذارند.
  • نداشتن زمان کافی برای ارتباط:

    ارتباط موثر نیازمند زمان و توجه است. در صورتی که زمان کافی برای صحبت کردن و گوش دادن به طرف مقابل نداشته باشیم، احتمال سوءتفاهم افزایش می‌یابد.
  • عدم تمایل به آسیب‌پذیری:

    ترس از آسیب‌پذیر بودن و نشان دادن احساسات واقعی خود، می‌تواند مانع از برقراری ارتباط عمیق و درک متقابل شود.
  • انتظار خواندن ذهن:

    انتظار اینکه طرف مقابل بتواند ذهن ما را بخواند و بدون اینکه چیزی بگوییم، نیازهای ما را برآورده کند، انتظاری غیرمنطقی است.
  • مقایسه روابط فعلی با روابط گذشته:

    مقایسه مداوم روابط فعلی با روابط گذشته، می‌تواند باعث ایجاد نارضایتی و احساس درک نشدن شود.
  • اختلافات فرهنگی و اجتماعی:

    تفاوت در فرهنگ و ارزش‌ها، می‌تواند منجر به سوءتفاهم و احساس درک نشدن شود.
  • عدم تمایل به تغییر:

    انعطاف‌پذیری و تمایل به تغییر، کلید حل بسیاری از مشکلات در روابط است. عدم تمایل به تغییر می‌تواند باعث ایجاد تنش و احساس درک نشدن شود.

با آگاهی از این نکات، می‌توانیم گام‌های موثری در جهت بهبود ارتباطات و روابط خود برداریم و از احساس درک نشدن رهایی یابیم.

به یاد داشته باشیم که ارتباط موثر، یک فرایند دوطرفه است و نیازمند تلاش و تعهد از سوی هر دو طرف می‌باشد.

کلید اصلی درک متقابل، همدلی، گوش دادن فعال و بیان واضح احساسات و نیازهاست.




چرا در روابط احساس می‌کنیم درک نمی‌شویم؟

چرا گاهی در روابط احساس می‌کنیم که درک نمی‌شویم؟ 19 نکته

1. عدم بیان واضح احساسات و نیازها

یکی از اصلی‌ترین دلایل این احساس، عدم توانایی در بیان واضح و روشن احساسات و نیازهایمان است. وقتی نتوانیم به درستی منظور خود را منتقل کنیم، طرف مقابل نمی‌تواند نیازهای ما را درک کند. اغلب اوقات انتظار داریم طرف مقابل خودش متوجه شود چه چیزی ما را ناراحت کرده یا چه چیزی نیاز داریم. این انتظار غیرمنطقی است و می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود. بیان احساسات نیازمند تمرین و آگاهی از خود است. سعی کنید احساسات خود را شناسایی کرده و با جملاتی واضح و بدون سرزنش به طرف مقابل منتقل کنید. مثلا به جای گفتن “تو هیچوقت به حرف من گوش نمیدی!” بگویید “وقتی وسط حرف من میپری احساس میکنم به حرف هام اهمیتی نمیدی و دوست دارم به حرفام گوش کنی. “در ضمن، از بیان نیازهایتان خجالت نکشید. اگر نیاز به کمک، توجه یا حمایت دارید، آن را به طور مستقیم بیان کنید.

2. گوش ندادن فعالانه

گوش دادن فعالانه به این معناست که با تمام وجود به حرف‌های طرف مقابل توجه کنیم، نه اینکه فقط منتظر باشیم تا نوبت ما برسد و صحبت کنیم.وقتی به طور فعال گوش نمی‌دهیم، ممکن است نکات مهمی را از دست بدهیم و در نتیجه، نتوانیم طرف مقابل را به درستی درک کنیم.برای گوش دادن فعالانه، باید تمام توجه خود را به گوینده معطوف کنیم، سوال بپرسیم، خلاصه‌ای از حرف‌هایش را تکرار کنیم و از زبان بدن مناسب استفاده کنیم.تماس چشمی برقرار کردن، تکان دادن سر و بهره‌گیری از عباراتی مانند “متوجه ام” یا “درسته” نشان می‌دهد که به حرف‌های طرف مقابل توجه می‌کنیم.

در ضمن، از قطع کردن حرف گوینده و یا قضاوت کردن او خودداری کنید.

گوش دادن فعالانه نه تنها به درک بهتر طرف مقابل کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود او احساس کند که شنیده و دیده می‌شود.

3. سوءتفاهم‌های زبانی و فرهنگی

زبان ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط است، اما می‌تواند منبع سوءتفاهم نیز باشد. کلمات می‌توانند معانی متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشند. تفاوت‌های فرهنگی نیز می‌توانند منجر به سوءتفاهم شوند. رفتاری که در یک فرهنگ مودبانه تلقی می‌شود، ممکن است در فرهنگ دیگر بی‌ادبانه تلقی شود. برای جلوگیری از سوءتفاهم‌های زبانی، باید از کلمات واضح و دقیق استفاده کنیم و مطمئن شویم که طرف مقابل منظور ما را به درستی فهمیده است. در مورد تفاوت‌های فرهنگی نیز باید آگاه باشیم و به دیدگاه‌های مختلف احترام بگذاریم. اگر متوجه شدیم که سوءتفاهمی رخ داده است، باید سریعا آن را برطرف کنیم و از طرف مقابل عذرخواهی کنیم. در ضمن، سعی کنید زبان بدن طرف مقابل را نیز در نظر بگیرید. زبان بدن می‌تواند اطلاعات زیادی در مورد احساسات و افکار او در اختیار شما قرار دهد.

4. پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌های زودهنگام

اغلب اوقات بر اساس تجربیات گذشته و باورهای شخصی خود، پیش‌فرض‌هایی در مورد افراد و موقعیت‌ها داریم. این پیش‌فرض‌ها می‌توانند مانع از درک درست واقعیت شوند. قضاوت زودهنگام نیز یکی دیگر از موانع درک متقابل است. وقتی بدون داشتن اطلاعات کافی در مورد فردی قضاوت می‌کنیم، نمی‌توانیم او را به درستی درک کنیم. برای غلبه بر این موانع، باید آگاهانه تلاش کنیم تا پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌های خود را به چالش بکشیم و سعی کنیم با ذهنی باز به افراد و موقعیت‌ها نگاه کنیم. به خودمان یادآوری کنیم که همه افراد متفاوت هستند و تجربیات منحصر به فردی دارند. در ضمن، باید از قضاوت کردن افراد بر اساس ظاهر، نژاد، مذهب یا هر ویژگی دیگری خودداری کنیم. به جای قضاوت، سعی کنید سوال بپرسید و اطلاعات بیشتری کسب کنید.

5. عدم همدلی و همدردی

همدلی به معنای توانایی درک احساسات و دیدگاه‌های دیگران است. همدردی نیز به معنای سهیم شدن در احساسات دیگران است. وقتی نمی‌توانیم همدلی و همدردی کنیم، نمی‌توانیم طرف مقابل را به درستی درک کنیم و به او کمک کنیم تا احساس بهتری داشته باشد. برای تقویت همدلی، باید سعی کنیم خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنیم. در ضمن، باید به احساسات دیگران احترام بگذاریم و از قضاوت کردن آنها خودداری کنیم. همدردی نیز نیازمند توجه و مراقبت است. وقتی کسی ناراحت است، به او گوش دهید، به او دلداری دهید و به او نشان دهید که برایتان اهمیت دارد. رابطه زناشوییهمدلی و همدردی کلید ایجاد روابط سالم و پایدار هستند.

6. تفاوت در سبک‌های ارتباطی

هر فردی سبک ارتباطی منحصر به فردی دارد.برخی افراد مستقیم و صریح صحبت می‌کنند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با اشاره.برخی افراد احساسات خود را به راحتی بیان می‌کنند، در حالی که برخی دیگر خجالتی‌تر هستند.تفاوت در سبک‌های ارتباطی می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود.اگر سبک ارتباطی طرف مقابل را درک نکنیم، ممکن است نتوانیم منظور او را به درستی متوجه شویم.مثلا اگر فردی مستقیم و صریح صحبت می‌کند، ممکن است فکر کنیم که او بی‌ادب است، در حالی که او فقط سعی می‌کند منظور خود را به وضوح بیان کند.

برای غلبه بر این مشکل، باید سعی کنیم سبک ارتباطی طرف مقابل را بشناسیم و خودمان را با آن تطبیق دهیم.

در ضمن، باید صبور باشیم و به طرف مقابل فرصت دهیم تا احساسات و افکار خود را به روشی که برایش راحت است بیان کند.رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسرانمشکلات حل نشده گذشته</h2> </p> <p>مشکلات حل نشده گذشته می‌توانند روابط فعلی را تحت تاثیر قرار دهند.اگر مسائل قدیمی را حل نکنیم، ممکن است به طور ناخودآگاه آنها را به روابط جدید منتقل کنیم.</p> </p> <p>این مسائل حل نشده می‌توانند باعث ایجاد خشم، ناراحتی و بی‌اعتمادی شوند و در نتیجه، مانع از درک متقابل شوند.

</p> </p> <p>برای حل این مشکلات، باید با طرف مقابل صحبت کنیم و سعی کنیم به ریشه مشکلات پی ببریم.</p> </p> <p>اگر نمی‌توانیم به تنهایی این مشکلات را حل کنیم، می‌توانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم.</p> </p> <p>مهم این است که مسائل گذشته را فراموش نکنیم، بلکه از آنها درس بگیریم و از تکرار آنها در آینده جلوگیری کنیم.</p> </p> <p>حتی نوشتن در مورد این مسائل می‌تواند به پردازش بهتر احساسات شما کمک کند.

</p> </p> <h2>8.استرس و خستگی</h2> </p> <p>استرس و خستگی می‌توانند توانایی ما را در برقراری ارتباط موثر و درک دیگران کاهش دهند.وقتی خسته و استرس داریم، ممکن است کم‌حوصله‌تر، تحریک‌پذیرتر و کم‌توجه‌تر شویم.</p> </p> <p>در این شرایط، ممکن است به حرف‌های طرف مقابل به درستی گوش ندهیم، به احساسات او توجه نکنیم و به نیازهای او پاسخ ندهیم.</p> </p> <p>برای مقابله با این مشکل، باید به اندازه کافی استراحت کنیم، ورزش کنیم و از تکنیک‌های مدیریت استرس مانند مدیتیشن و یوگا استفاده کنیم.

</p> </p> <p>در ضمن، باید به خودمان اجازه دهیم که در صورت نیاز استراحت کنیم و از انجام کارهایی که باعث استرس ما می‌شوند خودداری کنیم.</p> </p> <p>گاهی اوقات یک پیاده روی کوتاه می‌تواند معجزه کند.</p> </p> <h2>9.توقعات غیر واقعی</h2> </p> <p>داشتن توقعات غیرواقعی از روابط می‌تواند منجر به ناامیدی و احساس عدم درک شود.وقتی از طرف مقابل انتظار داریم که همیشه با ما موافق باشد، همیشه نیازهای ما را برآورده کند و همیشه ما را درک کند، در واقعیت او را برای شکست آماده می‌کنیم.

</p> </p> <p>هیچ‌کس کامل نیست و همه ما اشتباه می‌کنیم.انتظار داشتن کمال از طرف مقابل غیرمنطقی و غیرعادلانه است.</p> </p> <p>برای داشتن روابط سالم، باید توقعات خود را تعدیل کنیم و بپذیریم که طرف مقابل نیز مانند ما انسان است و ممکن است اشتباه کند.</p> </p> <p>به جای تمرکز بر روی نقص‌های طرف مقابل، باید بر روی نقاط قوت او تمرکز کنیم و از او قدردانی کنیم.</p> <p><img class=">در ضمن، باید به خودمان یادآوری کنیم که هیچ‌کس نمی‌تواند تمام نیازهای ما را برآورده کند و ما مسئولیت برآورده کردن برخی از نیازهای خود را داریم.

توقعات غیرواقعی مثل سم برای یک رابطه هستند.

10. عدم اعتماد

اعتماد یکی از پایه‌های اصلی هر رابطه است. وقتی به طرف مقابل اعتماد نداریم، نمی‌توانیم او را به درستی درک کنیم و به او اطمینان کنیم. عدم اعتماد می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته، خیانت یا سوءظن باشد. برای ایجاد اعتماد، باید صادق و روراست باشیم، به قول‌های خود عمل کنیم و به حریم خصوصی طرف مقابل احترام بگذاریم. اگر اعتمادمان خدشه‌دار شده است، باید با طرف مقابل صحبت کنیم و سعی کنیم مشکل را حل کنیم. در صورت نیاز، می‌توانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم. اعتماد زمان می برد تا ساخته شود، اما می‌تواند در یک لحظه از بین برود.

11. خودمحوری و عدم توجه به نیازهای طرف مقابل

اگر فقط به نیازها و خواسته‌های خودمان اهمیت دهیم و به نیازهای طرف مقابل توجه نکنیم، نمی‌توانیم او را به درستی درک کنیم. خودمحوری باعث می‌شود که دیدگاه‌های طرف مقابل را نادیده بگیریم و فقط به دنبال منافع خود باشیم. برای غلبه بر خودمحوری، باید سعی کنیم از دیدگاه طرف مقابل به مسائل نگاه کنیم و به نیازهای او توجه کنیم. در ضمن، باید به او نشان دهیم که برایمان اهمیت دارد و حاضر هستیم برای او فداکاری کنیم. یک رابطه سالم، یک خیابان دوطرفه است.

12. مشکلات ارتباطی آنلاین و فضای مجازی

ارتباطات آنلاین و فضای مجازی، اگرچه امکان ارتباط با افراد را در سراسر جهان فراهم می‌کنند، اما می‌توانند باعث ایجاد سوءتفاهم و احساس عدم درک نیز شوند. عدم وجود زبان بدن و لحن صدا در ارتباطات آنلاین، می‌تواند باعث شود که منظور طرف مقابل را به درستی متوجه نشویم. در ضمن، بهره‌گیری از ایموجی‌ها و استیکرها می‌تواند باعث ایجاد سوءتفاهم شود. برای جلوگیری از این مشکلات، باید در ارتباطات آنلاین خود واضح و دقیق صحبت کنیم و از بهره‌گیری از کلمات مبهم و دوپهلو خودداری کنیم. در ضمن، باید به لحن کلام خود توجه کنیم و از ارسال پیام‌های توهین‌آمیز و تحریک‌آمیز خودداری کنیم. گاهی اوقات، یک تماس تلفنی یا ملاقات حضوری بهتر از یک پیام متنی است.

13. تفاوت در ارزش‌ها و باورها

اگر ارزش‌ها و باورهای ما با طرف مقابل متفاوت باشد، ممکن است نتوانیم او را به درستی درک کنیم و با او همدلی کنیم. تفاوت در ارزش‌ها و باورها می‌تواند منجر به اختلاف نظر و بحث شود. برای غلبه بر این مشکل، باید به ارزش‌ها و باورهای طرف مقابل احترام بگذاریم و سعی کنیم او را درک کنیم. در ضمن، باید به خودمان یادآوری کنیم که همه افراد حق دارند ارزش‌ها و باورهای خود را داشته باشند. مهم این است که بتوانیم با وجود تفاوت‌ها با یکدیگر کنار بیاییم و به یکدیگر احترام بگذاریم. توافق کردن برای اختلاف نظر، نشانه بلوغ است.

14. عدم مهارت در حل تعارض

تعارض بخشی طبیعی از هر رابطه است. اما اگر مهارت کافی در حل تعارض نداشته باشیم، ممکن است مشکلات کوچک به مشکلات بزرگ تبدیل شوند. عدم مهارت در حل تعارض می‌تواند منجر به خشم، ناراحتی و بی‌اعتمادی شود و در نتیجه، مانع از درک متقابل شود. برای یادگیری مهارت‌های حل تعارض، باید با طرف مقابل صحبت کنیم و سعی کنیم به دیدگاه او گوش دهیم. در ضمن، باید به احساسات خود و احساسات طرف مقابل توجه کنیم و از سرزنش کردن یکدیگر خودداری کنیم. در صورت نیاز، می‌توانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم. هدف از حل تعارض، پیروزی نیست، بلکه رسیدن به یک راه حل مشترک است.

15. وجود مشکلات روانی (افسردگی، اضطراب و غیره)

وجود مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب می‌تواند بر نحوه ارتباط ما با دیگران و درک آنها تاثیر بگذارد. این مشکلات می‌توانند باعث شوند که ما احساساتی را که دیگران تجربه می‌کنند به درستی درک نکنیم یا به درستی به آنها پاسخ ندهیم. افسردگی می‌تواند باعث شود که ما نسبت به دیگران بی‌تفاوت شویم و علاقه خود را به برقراری ارتباط از دست بدهیم. اضطراب نیز می‌تواند باعث شود که ما بیش از حد نگران نظرات دیگران باشیم و نتوانیم به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنیم. در صورت وجود مشکلات روانی، مراجعه به یک متخصص سلامت روان می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. درمان می‌تواند به ما کمک کند تا مهارت‌های ارتباطی خود را بهبود بخشیم و روابط سالم‌تری داشته باشیم.

16. کمبود وقت و توجه

در دنیای پرمشغله امروز، کمبود وقت و توجه می‌تواند به روابط آسیب برساند. وقتی وقت کافی برای گذراندن با طرف مقابل نداریم، نمی‌توانیم به حرف‌های او گوش دهیم، به احساسات او توجه کنیم و نیازهای او را برآورده کنیم. کمبود توجه نیز می‌تواند باعث شود که طرف مقابل احساس تنهایی و عدم درک کند. برای جلوگیری از این مشکلات، باید سعی کنیم وقت بیشتری را با طرف مقابل بگذرانیم و به او توجه کنیم. حتی یک مکالمه کوتاه و صمیمانه می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. کیفیت زمان مهم‌تر از کمیت آن است.

17. سابقه تجربیات آسیب‌زا

سابقه تجربیات آسیب‌زا می‌تواند تاثیر عمیقی بر روابط ما بگذارد. افرادی که تجربیات آسیب‌زا داشته‌اند، ممکن است در اعتماد به دیگران، برقراری ارتباط صمیمانه و بیان احساسات خود با مشکل مواجه شوند. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه الگوهای رفتاری مخربی را در روابط خود تکرار کنند. در صورت داشتن سابقه تجربیات آسیب‌زا، مراجعه به یک متخصص سلامت روان می‌تواند به بهبود روابط و زندگی شخصی کمک کند. درمان می‌تواند به ما کمک کند تا با گذشته خود کنار بیاییم، الگوهای رفتاری ناسالم را شناسایی کنیم و مهارت‌های ارتباطی سالم‌تری را یاد بگیریم.

18. ناتوانی در ابراز عشق و قدردانی

ابراز عشق و قدردانی یکی از راه‌های اصلی نشان دادن اهمیت دادن به طرف مقابل است. وقتی نمی‌توانیم به درستی عشق و قدردانی خود را ابراز کنیم، ممکن است طرف مقابل احساس کند که برایمان اهمیت ندارد و در نتیجه، احساس عدم درک کند. ابراز عشق و قدردانی می‌تواند به شکل‌های مختلفی انجام شود، از جمله گفتن کلمات محبت‌آمیز، انجام کارهای کوچک برای کمک به طرف مقابل و دادن هدیه‌های کوچک. مهم این است که ابراز عشق و قدردانی ما با صداقت و از صمیم قلب باشد. گاهی اوقات یک “متشکرم” ساده می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. ابراز علاقه کلامی و غیر کلامی هر دو مهم هستند.

19. عدم تلاش برای شناخت بهتر طرف مقابل

شناخت بهتر طرف مقابل نیازمند تلاش و صرف وقت است. وقتی تلاش نمی‌کنیم تا علایق، اهداف، ارزش‌ها و نیازهای طرف مقابل را بشناسیم، نمی‌توانیم او را به درستی درک کنیم. برای شناخت بهتر طرف مقابل، باید سوال بپرسیم، به حرف‌های او گوش دهیم، با او وقت بگذرانیم و تجربیات جدیدی را با او به اشتراک بگذاریم. هرچه بیشتر طرف مقابل را بشناسیم، بهتر می‌توانیم او را درک کنیم و با او ارتباط برقرار کنیم. شناخت یک سفر بی پایان است. همیشه چیز جدیدی برای یادگیری در مورد طرف مقابل وجود دارد.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. در طول سال هایی که در حوزه روانشناسی رابطه مطالعه کرده ام، متوجه شدم بسیاری از سو تفاهم ها ریشه در عدم بیان صریح انتظارات دارد. گاهی ما تصور می کنیم طرف مقابل باید بدون گفتن، نیازها و احساسات ما را درک کند که این تفکر اشتباه محض است. یک بار در رابطه ام انتظار داشتم همسرم متوجه ناراحتی ام شود، اما چون آن را بیان نکرده بودم، تنها نتیجه، دلخوری بیشتر بود.

    مطلب شما به خوبی به اهمیت گوش دادن فعال پرداخته و این حقیقت که بسیاری از ما فقط منتظر می شویم نوبت حرف زدنمان برسد. در جلسات مشاوره، دیده ام زوج هایی که با وجود اختلاف نظر زیاد، تنها با یادگیری مهارت گوش دادن توانسته اند ارتباط بهتری برقرار کنند.

    موضوع تفاوت سبک های ارتباطی نیز نیاز به توجه ویژه دارد. برخی افراد صریح صحبت می کنند و برخی غیرمستقیم، که اگر این تفاوت ها درک نشود، به راحتی به تنش تبدیل می شود. در یک رابطه کاری، همکارم همیشه با اشاره های غیرمستقیم نظرش را می گفت، در حالی که من سبک مستقیم داشتم و این تفاوت مدام باعث سو تفاهم می شد.

    قضاوت زودهنگام هم مهلک ترین دشمن درک متقابل است. یاد گرفته ام قبل از نتیجه گیری درباره رفتار دیگران، باید تمام جنبه های موضوع را بررسی کنم. گاهی پشت یک رفتار به ظاهر نامناسب، دلایلی نهفته که اگر بدانیم، قضاوتمان کاملا تغییر می کند.

    استرس و خستگی واقعا می تواند روابط را نابود کند. بارها دیده ام وقتی یکی از طرفین تحت فشار کاری است، کوچک ترین مسائل تبدیل به مشاجره های بزرگ می شود. مدیریت استرس نه فقط برای سلامت فردی، بلکه برای سلامت رابطه ضروری است.

    مطالعه مطالب سایت شما به من این حس را داد که مسائل رابطه را از زوایای مختلف دیده اید. مطالبی که پیش از این درباره مدیریت خشم و حل تعارض در سایت منتشر کرده بودید هم تفکربرانگیز و کاربردی بودند.

    بعضی افراد فکر می کنند مشکل اصلی در روابط آنها ویژگی های طرف مقابل است، در حالی که معمولا مشکل اصلی چگونگی ارتباط برقرار کردن است. تمرین مهارت های ارتباطی و تلاش برای درک متقابل، می تواند تحولی در کیفیت روابط ایجاد کند. متاسفانه برخی وقتی به این نتیجه می رسند که خیلی دیر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا